در زمان خاکسپاری در گلزار شهدای آبادان و در میان انبوه چند هزار نفری تشییع کنندگان، پرویز پرستویی در پشت تریبون قرار گرفت و با لحنی متاثر این متن را قرائت کرد؛ در برابر چشمان ما شهیدان زنده یعنی جانبازان آرام آرام و تک تک پر میگشایند و به ملکوت آسمانها عروج میکنند. آنها کمکم شهید میشوند، گویا خداوند میخواهد کمی از دور دلدادگی آنها را تماشا کند و بهشت را در طول این دلدادگی آذین ببندد برای قدوم سبز این لالههای سرخ.
پرستویی در ادامه گفت: تو آسمانی بودی و از همان روز که مجروح شدی نامت بر کرانههای ابدی انسانیت و شهادت نقش بست. تو با سخاوتی بی بدیل زیباترین قسمت وجودت، چشمانت را به میهمانی خدا و دیدار او رهسپار کردی تا نزد او بماند و مردمان بتوانند با دیدنت بوی خدا را از نفست و کلامت وهر قدمت حس کنند. تو سکوت کردی بر رنجهای جانبازیت و از اندوهی که از زیستن غریبانه همرزمان جانبازت در دل داشتی، سکوت کردی بر فراموشی مردم نسبت به شهدا و درک ناقص آنها از چرایی جنگیدنت و دفاعت، سکوتت چون فریادی بود به وسعت گستره آسمانها آنهنگام که آرزو میکردی از زمین جدا شوی و به آسمانیان بپیوندی، احساسی که برای ما مجهول و نا معلوم بود چون از درک آنچه تو میدیدی عاجز بودیم.
این هنرمند سینما و تئاتر در ادامه با صدای بغض آلود گفت: چشمانت را در همان خاکریزهای بیریای جبهه به بزرگی نام مولایت ابالفضل بخشیدی و به انتظار نشستی که دستان بی دست اما پر سخاوتش روزی شیرینترین شربت عالم هستی را به تو پیشکش کند.
روحت وارسته و بزرگ و دلت بسته به مهر خداوند آرام و مطمئن بود، تنت مجروح و شکسته و وجودت عابری از نور بود که در برابر چشمان کم سو و بی تفاوت ما به سرعت عبور کرد و از زمینیان جدا شد و قسمتی از نور خداوند و آسمان ها گشت چون شهیدان گمنام مظلوم و بی قاعده و زیبا در جنگ با تعصبی کور و خشن به نام داعش، رو به مقصدی مهم و ابدی شتافتی تا در کنار مولایت حسین شاهدی باشی بر حقانیت آزادگی و عظمت نام شهید.
پرستویی با همان صدای بغض آلود که حالا ترکیده بود و قطره های اشک بر گونه هایش جاری شده بود گفت: حاج سعید عزیزم، برادرم، آتش حسرتی که از داغ جدایی تو بر دل دوستانت باقی ماند به زبان قابل وصف نیست سرخی خونت فریادیست بر تاریکیها و جهل این روزگار که آواز پاکی تو برای همیشه آسمان را آیینه دار خون تو کرد. به پاکی خونت قسم به یاد نفسهای پیام آورت می مانیم و دلتنگ شمیم معطر وجودت که بوی کربلا و زهرا(س) و جبهه و خدا را میداد، خواهیم ماند تا روزی که دستمان را بگیری که وجود پر از تاریکی ما محتاج شفاعت نورانی تو خواهد بود.
آخرین نظرات