شهیدسیاحطاهری بازنشست که شد بهطور جدی وارد فعالیتهای فرهنگی شد.
راهاندازی یادمان 177شهید آبادان برای معرفی جهاد و مقاومت مردم شهر در دوران محاصره و پس از آن، از این زمره بود.
میخواست انقلاب را با زبانی جدید به نسل نو معرفی کند. میگفت ما تاکنون دفاعمقدس را در بستری غمگین و احساسی معرفی کردهایم اما باید «شاد و بانشاط» و از زبانی دیگر که نسل جدید دوست دارند مانند «هنرمندان و بازیگران» پیام خود را به نسل جدید برسانیم.
راهاندازی موزه شهدا و برگزاری مسابقات کتابخوانی دفاعمقدس بین اقشار مختلف همچون معلمان 5 استان خوزستان، ایلام، بوشهر، سیستان و بلوچستان و هرمزگان و نیز زندانیان و دیگر گروههای اجتماعی همانند پرستاران و مهمانداران هواپیما از دیگر فعالیتهای پدر بود که بهدلیل غیررسمی بودن و بهکارگیری شیوههای نوین، تأثیرگذار بودند. او همچنین بعد از زلزله آذربایجان جشنواره دانشآموزی را برای 48هزار کودک آسیبدیده روحی این منطقه برگزار کرد.
او یک سرباز واقعی بود. پدر همیشه خود را سرباز انقلاب و ولایت میدانست و جبههاش فرق نمیکرد. هرجایی میدید که نیاز انقلاب است سریع خود را حاضر میکرد. بسیار پیگیری کرد که او را به سوریه اعزام کنند اما میگفتند شما بازنشستهای و اولویت با نیروهای جوان است. سرانجام سال گذشته پذیرفتند و ایشان به جبهه اعزام شد. آنجا هم اشکالات را میدید و گزارشی برای فرماندهان عالیرتبه تنظیم میکرد.
او در آخرین سفر به سوریه، هنگام شناسایی شمال منطقه خان طومان به همراه دوست و همراهش «شیخ جابر زهیری» مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در 23دیماه 94، دقیقا 29سال پس از سالروز مجروحیتش در 23دیماه 65، به شهادت رسید و روح بلند و ملکوتیاش به آسمان پرکشید.
آخرین نظرات